یکی از خلفای بنی عباس دستور اکید داده بود که از مردم مالیات گرفته شود.
خانواده ای در بلخ توانایی پرداخت مالیات را نداشت. زن این خانواده که لباس زربافتی داشت، به شوهرش پیشنهاد کرد آن لباس را به جای مالیات بدهند؛ در حالی که ارزش آن بسیار بیشتر از مالیات تعیین شده بود. شوهر، لباس را به خلیفه رساند.
خلیفه وقتی آن لباس با ارزش و همت بلند را دید، گفت: این را به صاحبش برگردانید که من مالیات او را بخشیدم.
وقتی این لباس را باز گرداندند، زن گفت: آیا خلیفه این لباس را دید؟ گفتند: آری. زن خطاب به شوهرش گفت: من دیگر لباسی را که نامحرم دیده باشد، نمی پوشم. این لباس را بفروش و در بلخ مسجدی بساز و او هم چنین کرد.
مروارید عفاف، محمود اکبری، ص 104.