سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که امام علیه السلام کمتر به منبر مى‏نشست که پیش از خطبه نگوید : ] مردم از خدا بترسید که هیچ انسانى بیهوده آفریده نگردیده تا به بازى پردازد ، و او را وا ننهاده‏اند تا خود را سرگرم بى‏فایدت سازد ، و دنیایى که خود را در دیده او زیبا داشته جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت انگاشته ، و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :12
کل بازدید :104027
تعداد کل یاداشته ها : 46
103/9/11
11:52 ع
در روایتی می خوانیم که :
 
درحالیکه حضرت یوسف علیه السلام گرفتار حسادت برادران گردیده بود و در این طوفان بلا اشک می ریخت و یا به هنگامی که او را می خواستند به چاه افکنند ، ناگهان یوسف شروع به خندیدن کرد .
 
برادران سخت در تعجب فرورفتند که این چه جای خنده است ! گوئی برادر ، مسئله را به شوخی گرفته است . بی خبر از اینکه تیره روزی در انتظار اوست ، اما پرده از راز این خنده برداشت و درس بزرگی به همه آموخت و گفت :
 
فراموش نمی کنم که روزی به شما برادران نیرومند با آن بازوان قوی و قدرت فوق العاده جسمانی نظر افکندم و خوشحال شدم ، با خود گفتم کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد چه غمی از حوادث سخت خواهد داشت !
 
آن روز به شما تکیه کردم و به بازوان شما دل بستم ، اکنون در چنگال شما گرفتارم و از شما به شما پناه می برم و به من پناه نمی دهید .
 
خدا شما را بر من مسلط ساخت تا این درس را بیاموزم که به غیر او حتی برادران تکیه نکنم .

  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با سلام با حکایتی بسیار جالب از مولای متقیان به روزم یه سر بزن یا علی