سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :17
بازدید دیروز :30
کل بازدید :102455
تعداد کل یاداشته ها : 46
103/2/16
9:55 ص

سلام
مطلبی که در ذیل می آید در روز پنجشنبه مورخ1388/01/27هجری شمسی
در صفحه 14 روزنامه کیهان به چاپ رسیده است.
و من آن را فقط به عنوان یک مطلب طنز ارسال می کنم بدون اینکه بخواهم به
گرایشات سیاسی کسی جسارت کنم
:
تقلب مى کنی؟
الهى مافیا بخورتت!

من تو کتم نمی ره. این مردمی که تو کرمان به استقبال احمدی نژاد رفتن،
قطعا سیب زمینی گرفته بودن! اصلا بهشون آش داده بودن. چه می دونم. شاید
ناهار داده بودن. صبح بود که بود. یعنی نمی شه ناهارو همون صبح علی
الطلوع توزیع کرده باشن... اصلا آقا دولت مدام خودشو برا این مردم ندید
بدید لوس می کنه. چهار ساله که دولت تبدیل شده به ستاد انتخاباتی! چرا؟
چرا نداره. راه براه می رن این استان و اون استان. این شهر و اون روستا.
به شما چه 16، 15ساله کلنگ احداث بیمارستان و دانشگاه و مجتمع پتروشیمی و
کارخانه فلان و مجتمع بهمانو توی فلان شهر زدن و حالا از اون بنا فقط 4
تا تیرآهن زنگ زده باقی مونده. مگه فضولین که اینجا و اونجا سرک می کشین
و نبش قبر می کنین و پروژه ها را پشت سر هم به پایان می رسونین و تحویل
مردم می دین؟!
اینا اگه واقعا قصد تبلیغات و خریدن رای مردمو نداشتن مثل قبلیا، مردمو
با دزدای سرگردنه ول می کردن به حال خودشون. اعتنا هم نمی کردن. اون وقت
می دیدیم رای میارن یا نه! این که هنر نیست در اتاق وزیر و رئیس جمهور به
روی مردم باز باشه. اصلا کلاس ریاست و مدیریتو پایین آوردن. آقاجون! بلد
نیستی ریاست کنی برای چی میای وسط و نرخو به هم می زنی؟! رو نیست که سنگ
پاس! می گی قیافه ات به درد ریاست نمی خوره، برا چی چی  اومدی؟ می گه به
درد سوپوری و نوکری مردم که می خوره!
از وقت مردم می زنن پا می شن می رن گشت و گذار استانی! مرد حسابی، اگه تو
واقعا سیاست سرت می شد و نرخ دستت بود که 4سالو همین جور مفتی مفتی از
دست نمی دادی، می رفتی حالشو می بردی. گفتیم ایران برای همه ایرانیان اما
تو چرا این قدر جدی گرفتی؟ هی توقعاتو بالا ببر! هی به مردم بگو خدمت و
نوکری دولت حق شماست. این دوره که هیچی! آن قدر آب و برق و جاده و گاز
کشیدی برای این کوره دهات و شهرهای پرت و اون قدر خودتو برای مردم پاپتی
لوس کردی که انتخابات تبدیل شده به انتصابات،  عین یه نمایش! اصلا جا
برای رقابت هم گذاشتی؟! مرد حسابی تو شورای نگهبانو هم از کار بیکار
کردی! اما حالا این دوره هیچی! فکر کردی 8سال بعد تو، اون بدبختی که میاد
رئیس جمهور می شه، با این ملت پرتوقع و زیاده خواه چه بکنه؟! اصلا فکر
کردی با این کارات، دفعه بعد کسی هم میاد نامزد ریاست جمهوری بشه؟!
ریاستو کردی یه پا زقّوم، حنظل، زهرمار! دیگه مزه داره این ریاست؟! ای
پوپولیست! ای عوام گرا! ای مرتجع! ای پنجاه و هفتی! ای نوکرصفت! ای
خدمتکار...!
ببینم! تو واقعا فکر کردی شهر هرته؟! همین جور بیای شهرو بریزی به هم و
بری؟! حالا دیگه میری از کشاورز سیب زمینی می خری که نگنده؟! مگه تو
مامور بهداشتی؟!  گندید که گندید.اگه نخری عوضش اون دهاتی کارو زندگی شو
ول می کنه، پا می شه میاد شهر، یه پا می شه واسطه خودش طبقه متوسط! مگه
تو طبقه متوسط هم گذاشتی بمونه؟ چرا حالیت نمی شه! طبقه متوسط یعنی یه
جور سیب زمینی بی رگ! یعنی تنش زدایی! یعنی اینکه یارو همش فکر نکنه بین
طبقات مرفه و محروم شکاف مکافی هم هست، بشه بی خیال و راضی، بشه ماشین
رای! اما مگه می ذاری؟ شدی وکیل مدافع طبقات محروم؟ شدی آینه دق تازه به
دوران رسیده ها و نابغه هایی که ذکاوت داشتن، تونستن خودشونو بالا بکشن و
بشن میلیاردر، بشن صاحب نفوذ. بابا آخرش جنگ می شه ها؟!
اصلا تو نگاه امنیتی به مسائل اجتماعی سرت می شه؟! بابا وقتی همه طبقاتو
با پاک کن پاک کردیم و اسمشو گذاشتیم طبقه متوسط، دیگه یارو حالیش نمی شه
مطالبه و توقع داشته باشه، عین بره رام می شه. دیگه هیچ بحرانی هم پیش
نمیاد. حالا تو بگو مردم شما حق دارین، شما ولی نعمت ما هستین، ما باید
نوکر شما باشیم. حق شما رو پس می گیریم. چی دارم می گم؟ اگه نگاه امنیتی
حالیت می شد که این همه خلایقو سوم تیر و بعد اون به خیابونا نمی ریختی.
حالا دهاتیا و گودنشینا و مرزنشینا و پایین شهر یام واسه ما شدن شهروند
درجه یک.
اصلا میدونی؟ این مردم ندید بدید توی کرمان و یزد و فارس و خراسان و
همدان و زنجان و لرستان و گلستان و اردبیل و کرمانشاه و کردستان و
هرمزگان و قزوین و سمنان و سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بوشهر و گیلان
و مازندران و آذربایجان و کهکیلویه و اصفهان و... همون به درد تو می
خورن. رئیس جمهور ندیده ها! وزیر ندیده ها! متقلب ها! همینان که تو
انتخابات دستکاری و تقلب می کنن. راس راسی باورشون شده که آزادیه! این
جوری دیگه روحیه و رقابت می مونه؟ این جوری می شه تنور انتخاباتو گرم
کرد؟ این مردم اگه انتخابات و رقابتو قبول داشتن که واسه نامزدای ما هم
خودکشی می کردن. آخر یه شهر چند صد هزار نفری مثل ایلام، همش باید
1500نفر برن به استقبال نامزد ما  اون وقت اسم احمدی نژاد که اومد همه
بریزن تو خیابون؟! ما از حالا اعلام می کنیم تقلب شده، دوپینگ کردن- اما
مگه با آش و سیب زمینی بی رگ هم میشه دوپینگ کرد؟!- الهی مافیا تو و اون
هواداراتو بخوره!....
رئیس کمیته صیانت از آراء


88/3/25::: 1:3 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با سلام با حکایتی بسیار جالب از مولای متقیان به روزم یه سر بزن یا علی