سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتى تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند چنان زى که در تو طمع نبندند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :5
کل بازدید :102351
تعداد کل یاداشته ها : 46
103/2/8
12:36 ص

دلش‌ مسجدی‌ می‌خواست. با گنبدی‌ فیروزه‌ای‌ و مناره‌ای‌ نه‌ خیلی‌ بلند و پیرمردی‌ که‌ هر صبح‌ و هر ظهر و هر شب‌ بر بالای‌ آن‌ الله‌اکبر بگوید.

دلش‌ یک‌ حوض‌ کوچک‌ لاجوردی‌ می‌خواست. و شبستانی‌ که‌ گوشه‌ گوشه‌اش‌ مهر و تسبیح‌ و چادر نماز است.

دلش‌ هوای‌ محله‌ای‌ قدیمی‌ را کرده‌ بود. با پیرزن‌هایی‌ ساده‌ و مهربان‌ که‌ منتظر غروب‌اند و بی‌تاب‌ حی‌ علی‌الصلاة.

اما محله‌شان‌ مسجد نداشت...

فرشته‌ها که‌ خیال‌ نازک‌ و آرزوی‌ قشنگش‌ را می‌دیدند، به‌ او گفتند: «حالا که‌ مسجدی‌ نیست، خودت‌ مسجدی‌ بساز».

او خندید و گفت: چه‌ محال‌ زیبایی، اما من‌ که‌ چیزی‌ ندارم. نه‌ زمینی‌ دارم‌ و نه‌ توانی‌ و نه‌ ساختن‌ بلدم.

فرشته‌ها گفتند: این‌ مسجد از جنسی‌ دیگر است. مصالحش‌ را تو فراهم‌ کن، ما مسجدت‌ را می‌سازیم.
او اما تنها آهی‌ کشید.

و نمی‌دانست‌ هر بار که‌ آهی‌ می‌کشد، هر بار که‌ دعایی‌ می‌کند، هر بار که‌ خدا را زمزمه‌ می‌کند، هر بار که‌ قطره‌ اشکی‌ از گوشه‌ چشمش‌ می‌چکد، آجری‌ بر آجری‌ گذاشته‌ می‌شود. آجرِ‌ همان‌ مسجدی‌ که‌ او آرزویش‌ را داشت.

و چنین‌ شد که‌ آرام‌آرام‌ با کلمه، با ذکر، با عشق‌ و با دعا، با راز و نیاز، با تکه‌های‌ دل‌ و پاره‌های‌ روح، مسجدی‌ بنا شد. از نور و از شعور. مسجدی‌ که‌ مناره‌اش‌ دعایی‌ بود و هر کاشی‌ آبی‌اش، قطره‌ اشکی.

او مسجدی‌ ساخت‌ سیال‌ و باشکوه‌ و ناپیدا، چونان‌ عشق. و هر جا که‌ می‌رفت، مسجدش‌ با او بود.
پس‌ خانه‌ مسجدی‌ شد و کوچه‌ مسجدی‌ شد و شهر مسجدی.

آدم‌ها همه‌ معمارند. معمار مسجد خویش، نقشه‌ این‌ بنا را خدا کشیده‌ است. مسجدت‌ را بنا کن، پیش‌ از آن‌ که‌ آخرین‌ اذان‌ را بگویند.
 


  
  
اغلب مردم فکر می کنند که زندگی میدان جنگ است ولی
باور کنید که این طور نیست زندگی چیزی جز یک بازی ساده نیست البته باید
قواعد بازی را بدانید تا بتوانید در این بازی برنده باشید .
ضرب
المثل قدیمی می گوید : هرچه بکاری همان را درو می کنی . زندگی نیز همین طور
است پس بیایید عشق ، شادی  و محبت بکاریم تا بتوانیم آن را دریافت کنیم .
 
بیایید با اطرافیان و زندگی شاد برخورد کنیم تا
شادی را دریافت کنیم
. احساس شادمانی و امنیت حاصل اعتقاد کامل به
خداست . اگر انسان به این مسئله معتقد باشد که خدای مهربان حافظ اوست و از
او حمایت می کند بیشتر از خود فرد به فکر اوست و خواهان رضایت و موفقیت
است چگونه می تواند آسوده خیال و شاد نباشد !!
 
همواره به خود بگویید : شادمانی من کار خداست .

 
خدا حامی من است هیچ کس نمی تواند مرا آزرده خاطر
کند از آنجایی که با خدا هستم و به او ایمان کامل دارم به خواسته ها و
آرزوهای خود می رسم
. سعی کنید همیشه طوری رفتار کنید که انگار
هیچ مشکلی در دنیا ندارید از هیچ کسی دلخوری ندارید . این کار را برای
خودتان انجام بدهید برای رسیدن به آرامش درونی . هنگامی که شما دیگران را
می بخشید مطمئنا دیگران و خدا هم شما را می بخشند و نعمتهای بیکران به سوی
شما سرازیر می شود همیشه برای خود موقعیت های عالی را تجسم کنید با آنها
زندگی کنید و واقعا از صمیم قلب خواهان خوبی ها باشید همه مسیرها
را برای خود بگشایید جایی که راه نیست خدا راه را می گشاید ایمان داشته
باشید
.
 
هر گاه به مشکلی برخوردید با شادمانی به خود
بگویید من این وضعیت را به خدا می سپارم می دانم که خدای مهربان آن را سر و
سامان می بخشد
. من همیشه با خداوند یکتا همراهم پس عشق و
شادمانی وصف نشدنی و جدا نشدنی با من همراه است . خود را درگیر بازی زندگی
نکنید شاد باشید و از فرصت ها استفاده کنید اگر شما همیشه بازوی قدرتمند
خداوند را در پشت خود حس کنید چطور می توان شاد و آسوده خیال نبود ؟؟؟
 
اتفاقهای خوب و موفقیت زمانی از راه می رسد که
اصلا انتظارش را ندارید
. صبر کنید .مضطرب نباشید . مغناطیس بدون
اعتنا به اطراف خود بی حرکت می ایستد زیرا می داند که سوزن ها به سوی او
خواهند آمد و آرزوهای ما زمانی سر می رسند که خود را رها کنیم و آرام منتظر
باشیم . گاهی گمان نمی کنی ولی می شود ، گاهی نمی شود که نمی شود ، گاهی
هزار دعا بی اجابتست ، گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود  پس امیدتان به
خدا باشد همیشه به خود بگویید خیر و صلاح من به وقوع می پیوندد هیچ چیز آن
قدر عجیب نیست که اتفاق نیفتد .
 
خداوند بهترینها را برای من می خواهد . هیچ وقت
دعا را فراموش نکنید تا مطمئن شوید نیرویی بزرگتر حافظ شماست
. ای
مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش
و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی
روشنایی بیرون بیارند . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/??-??) وقتی
خدایی به این مهربانی داریم برای چی مظطرب و ناراحت باشیم شاد باشم و به
همه لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند .

  
  
سلام
با عرض معذرت از اینکه چند وقتی بیکار بودم ولی به روز نکردم !!
امروز رفته بودم نشست دبیران سمن های استان هرمزگان !
سمن مخفف عبارت سازمان های مردم نهاد
من و چند تا از دوستام هم یه سمن به نام "مؤسسه ندای طبیعت" تشکیل دادیم ، البته نوع سمن ما زیست محیطیه و از حالا دیگه تو مطلب های بعدیم در مورد این بیشتر صحبت میکنم.
اگه نظر بدین و پیشنهاد بدین لطف بزرگی به من کردین.



  
  

 

شیوه اعدام در ایالتهای مختلف امریکا                    

 تنظیم : احسان ریحانی نژاد

ایالت متحده امریکا برای اعدام محکومان به مرگ در ایالتهای مختلف از پنج روش عمده استفاده می کند :

 

اعدام به وسیله ی تزریق مواد مرگبار ، گاز الکتریکی ، گاز مرگبار ، جوخه آتش و طناب دار .

 

در بعضی ایالتها از چند روش برای اعدام استفاده می شود و محکومان می توانند از بین روش های موجود

 

 یکی را انتخاب کنند و در اکثر ایالتها اعدام به وسیله ی تزریق مواد مرگبار که روشی راحت و بدون درد

 

است ، استفاده می شود .

 

ایالت نبراسکا تنها ایالتی است که برای اعدام تنها از یک روش استفاده می کند و آن اعدام به وسیله ی

 

صندلی الکتریکی است . در دوازده ایالت از ایالتهای پنجاه گانه آمریکا مجازات اعدام وجود ندارد .

 

اعدام با تزریق مواد مرگبار در ایالتهای آلاباما ، کنتاکی ، اوکلاهوما ، آریزونا ، لوئیزیانا ، ارگون 

 

ارکانزاس ، مریلند ، پنسیلوانیا ، کالیفرنیا ، میسی سی پی ، کارولینای جنوبی ، کلورادو ، میسوری

 

داکوتای جنوبی ، کانکتیکات ، مونتا ، دلاور ، نودا ، تگزاس ، فلوریدا ، نیوهمشایر ، یوتا ، جورجیا

 

نیومکزیکو ، ویرجینیا ، آیداهو ، نیویورک ، واشنگتون ، ایلینویز ، کارولینای شمالی ، ویومینگ

 

ایندیانا ، اهایو ، کانزاس و تنسی اجرا می شود .

 

اعدام با صندلی الکتریکی در ایالت های آلاباما ، ارکانزاس ، فلوریدا ، ایلینویز ، کنتاکی ، نبراسکا 

 

اوکلاهوما ، کارولینای جنوبی ، تنسی و ویرجینیا انجام می پذیرد .

 

اعدام به وسیله ی گاز مرگبار در ایالتهای آریزونا ، کالیفرنیا ، میسوری ، ویومینگ و اعدام به وسیله ی

 

جوخه ی آتش در آیداهو ، اوکلاهوما و یوتا صورت می گیرد .

 

در ایالتهای دلاور ، نیوهمشایو و واشنگتون اعدام ها به وسیله ی طناب دار انجام می شود .

 

شیوه ی اعدام به وسیله ی تزریق مواد مرگبار :

 

در این روش سه تزریق پیاپی انجام می شود ، ابتدا ماده ی بی هوش کننده Thiopchtdln "sodium

 

به شخص تزریق می شود و پس از آن Pdncuronium bromide که باعث فلج شدن ریه ها و دیافراگم

 

می شود و در نهایت تزریق potdssiumchloride که سبب است قلبی و مرگ می شود .

 

 

شیوه ی اعدام به وسیله ی گاز مرگبار :

 

در این روش محکوم به مرگ درون اتاق مخصوص به صندلی بسته می شود . کف این اتاق مخصوص

 

 محفظه ای وجود دارد که درون آن قرص های سیانیدپتاسیم قرار می گیرد ، با اراده ی اعدام کننده اسید سولفوریک

 

از طریق لوله ای که به محفظه متصل است وارد ظرف حاوی قرص های سیانید شده و گاز مرگبار سیانید هیدروپن

 

 تولید می شود . قبل از اعدام به شخص گفته می شود که با شروع اعدام چند نفس عمیق کشیده تا سریعتر از هوش

 

 رفته و درد کمتری را متحمل شود . بعد از اتمام اعدام از گاز آمونیاک برای تمیز کردن اتاق گاز استفاده می شود .


  
  

چرا پیشگیری از جرم بهتر از درمان است ؟

 

-          پیشگیری هزینه کمتری دارد .

 

-          موجب حفظ حرمت افراد می شود .

 

-          وقوع جرم پیامدهای ناشناخته ای دارد که

 

       درصورت وقوع ، کنترل و هدایت همگی آنها به

 

       آسانی میسر و امکان پذیر نمی باشد .


  
  

اگه نخوردیم و ندیدیم حداقل بخونیم و بدونیم !!

 

توی این چند سال اخیر اسامی عجیب و غریبی از انواع مخدرهای توهم زا شنیدیم .....

 

ازاون جایی که ماهنامه اختصاصی بچه های رشته ی حقوقه و بروبچ حقوقدان ما از همون ترم یک

 

باید با خیلی اسمهای متحیر کننده مواجه بشن و یه حقوقدان خوب هم باید همه ی مخدرها رو بشناسه

 

( البته فقط بشناسه هاااااااا نیازی به امتحانش نیست ) چند تا از این مخدرها رو اینطوری براتون معرفی

 

می کنیم :

 

سرعت مث گچ

 

اینا از خانواده ی متامفتامین ها یا همون شیشه هستن  ، ماهیتشون با شیشه تفاوت زیادی نداره و فقط میزان

 

سرخوشی شان روا بالا و پایین کردن .

 

این مخدرها بی بو و تلخ مزه هستن و در آب حل می شن ، به صورت استنشاق و جذب از طریق دهان هم مصرف

 

می شن ، البته شیوه ی مصرف بستگی به این داره که آدم متوهم با چه سیستمی حال کنه !!!

 

ایراد بزرگ این متحرک اینه که قیمتش کمه و برای همین مصرفش غیرقابل کنترل می شه .....

 

هر بار مصرف باعث افزایش فعالیت کاهش اشتها و ایجاد یک حس الکی خوشی می شه که اثرش تا شش هشت

 

ساعت باقی می مونه ، اگه در طول این مدت متوهم گرامی کاری دست خودش نداده باشه و زنده بمونه بعد از اینکه

 

الکی خوشی بودن از بین می ره علائمی مثل سردرد سرگیجه تهوع بی اشتهایی شروع می شه .......

 

این مدل مخدرا علاوه بر روان ، سیستم داخلی معده و دستگاه گوارش رو داغون می کنن .

 

 

دلفین لنگر لاو مرسد س

 

به اسمهای عجیب و غریبشون نگاه نکنین !!! همه اشون از فامیل های اکستازی ( نشاط آورها !!! ) هستن .

 

در سال های اولی که به بازار اومده بودن قیمتشون بین چهار تا بیست و پنج هزار تومن نوسان داشت اما الان

 

بروبچه های ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کردن که تا هفتصد و پنجاه تومن هم پیدا می شه ..... ( قیمت یه رانی و

 

ویفر تازه اگه ویفرش ساندو باشه ) دلیل کاهش قیمت هم افزایش تولید اعلام شده !!!!

 

یعنی افزایش علم و آگاهی هیچ نقشی تو کاهش مصرف نداشته ؟؟  از اینجا معلوم می شه همونقدر که اساتید ما

 

تو دانشگاه تلاش می کنن تا سطح علم ما ارتقاء پیدا کنه .... دوستان ما هم در شمال کشور و در بخش تولید و توزیع

 

بیکار ننشستن !! چون بیشترین این توهم زاها در استان های شمالی تولید می شه ....

 

دلفین و لنگر و لاو و مرسدس شکل قرص هستن و انداختنی !!! یعنی میندازیشون بالا !!!

 

ما که شنیدیم میگن خیلی توپه . با حاله و ته همه چیه و از این حرفا ؟؟!!

 

ولی خب اینارو قبلش می گن چون هیچکی از اون دنیا برنگشته که درست تعریف کنه آخه آخر مسمومیت با اکستازی

 

مردنه ( خدا بیامرزه رفتگانتونو )

 

کسی که اکستازی و فک و فاملیشو میندازه بالا به شدت عرق می کنه و حجم زیادی از آب بدنشو از دست می ده

 

مردمک چشمش گشاد می شه ، تبش بالا می ره و گرمازده می شه و فشار خونش بالا می ره و خلاصه حسابی آب و

 

روغن قاطی می کنه ..... در ضمن هر لحظه هم ممکنه خونریزی مغزی یا حمله ی قلبی واسش پیش بیاد .

 

 

نخ و برنز

 

اینا از مخدرهایی هستن که بودنشون گاهی تائید شد و گاهی تکذیب !! بعضیا هم اینا رو ازایل و تبار شیشه معرفی

 

کردن و می گن عوارضشون تفاوتی با شیشه نداره ..... به هر حال اسمشون و نوعشون عصر جدیدی از توهم زاها

 

رو تو ایران بوجود آوردن .

 

شیوه ی استفاده ی اینا دیگه آخر ابتکاره !! برنز رو روی نخ می ذارن تا تبخیر بشه و بعد استشمامش می کنن ....

 

نخ رو هم روی خراشیدگی های بدن می ذارن که عمقی به اندازه ی یک تا دو سانتی متر و طول شش تا هفت

 

ساتنی متر در بدن ایجاد می کنه و باعث اختلال در روح مصرف کننده می شه !!

 

از لحاظ ساخت و مواد استفاده شده برنز و نخ کاملا ناشناخته ، شناخته شدن!!!  خودمونیش بی پدر مادرن

 

مصرفشون مستقیم رو مغز و اعصاب اثر می ذاره ،خروج از هوشیاری اختلال در شناسایی نزدیک دیدن

 

بلندی ها و فاصله های دور یعنی کوتاه دیدن ارتفاعات و تشخیص ندادن خانواده از دیگرون از اثرات این

 

ذلیل شده ها ست .

 

پول توجیبی و شهریه و پول ماشین وبنزین آزاد و لباس و قبض موبایل و کادو تولد و ولنتاین واسه اینو اون رو که

 

از جیب  والدین محترم می کشیم دیگه خوردن اینا چه صیغه ایه ؟؟؟

 

 

ما که اگه تقی به توقی بخوره و از این پولا گیرمون بیاد یک کیلو قند می خریم واسه مدیر مسئولمون با ده تا آبمیوه

 

واسه بروبچ تحریریه که حداقل تو جلسات هفتگی از تشنگی هلاک نشیم ، با اکس و شیشه و کریستال و الماس و

 

آرکوپال و ملامین وچدنشم هیچ کاری نداریم .

 

 

 

 

 


  
  

تحلیل اقتصادی

نقدی بر لایحه هدفمند کردن یارانه ها

قسمت اول اولین کار مشترک دولت و مجلس که ربط مستقیم با زندگی مردم و مطالبات اقتصادی آنها دارد، لایحه هدفمند کردن یارانه ها به عنوان بخشی از طرح تحولات اقتصادی دولت است .

اولین کار مشترک دولت و مجلس که ربط مستقیم با زندگی مردم و مطالبات اقتصادی آنها دارد ، لایحه هدفمند کردن یارانه ها به عنوان بخشی از طرح تحولات اقتصادی دولت است.

روز شنبه مورخ 88/6/3 یک فوریت لایحه هدفمند کردن یارانه ها در دستور کار مجلس قرار مجلس قرار داشت. به دلیل همزمانی آن با انتخاب وزرا و نیز اولویت های دیگر ، بررسی آنیک ماه با تاخیر افتاد . قاعدتاًاین لایحه باید پس از تعطیلات مجلس در دستور قرار گیرد .

نگارنده پیش از این هم نقدهایی به لایحه مذکور قبل از اصلاحات آن و قبل از بررسی های آن در مجلس ارائه کردم . اینک در تکمیل نقدهایی به لایحه مذکور قبل از اصطلاحات آن و قبل از بررسی های آن در مجلس ارائه کردم . اینک در تکمیل نقدهای پیش گفته مطالبی را معروض می دارم .

لایحه هدفمند کردن یارانه از جمله لوایح کلیدی در "مالیه عمومی کشور" است که از تاریخ 87/10/10 که یک فوریت آن در سال گذشته به تصویب رسید تا کنون به سرانجام نرسیده و به دلایل زیر زیر بدون مهندسی ساختار آن در بودجه کل هم به سرانجام نخواهد رسید . مجموعه پیشنهاداتی که از سوی نمایندگان که عمدتاً با ادبیاتی غیر مالی و محاسباتی قرار است به منطوق و مفهوم مواد قانونی آن اضافه شود متن لایحه را از یک پدیده مالی محاسباتی ساده دور می کند به طوری که برای مجری و ناظر آنچنان مبهم می شود که ممکن است درآینده مجلسرا با انواع و اقسام «استفساریه» ها روبرو کند .

اما آنچه که به صورت ساده و همه فهم به عنوان نقد می توان عنوان کرد به شرح زیر است :

1-در مقدمه توجیهی لایحه دولت مصوب 87/8/5 هیئت وزیران و مصوب یک فوریت 87/10/10 مجلس شورای اسلامی شان نزول لایحه را تحقق عدالت مستند به آیه 25 سوره حدید قرآن کریم قرآن کریم و در ادامه آن را مستند به اصل 48 قانون اساسی دانشته است . به نظر می رسد یک کم دقتی و یا بی دقتی در این امر صورت گرفته است . لایحه مذکور به لحاظ موضوعی اگر بخواهیم شان نزولی برای آن پیدا کنیم مربوط به آیه اول سوره انفال و نیز اصل 45 قانون اساسی است .

30 سال از نظام اسلامی ما می گذارد . «انفال» یکی از پایه های اساسی مالیه عمومی در حکومت اسلامی است . در قرآن یک سوره به این نام داریم . در قانون اساسی هم یک اصل به همین نام از تدوین کنندگان قانون اساسی به یادگار مانده است . اما دریغ از یک اشاره در برنامه های پنجساله و نیز بودجه سالیانه کشور که دولت به مجلس می دهد و یا مجلس به تصویب می رساند . متاسفانه شورای نگهبان همه ساله در مورد نقض این اصل قانون اساسی در بودجه های سالیانه ساکت است! نفت خام ، گاز طبیعی و آب از مصادیق انفال است و تصمیم گیری درباره آن باید با عنایت به بار حقوقی و مالی و محاسباتی مفهوم «انفال» صورت گیرد . این عدم انطباق مصداق لایحه با موضوع ، در بند «ج» تکرار شده و با اشاره به اصل 44 موجب ایجاد زاویه لایحه از اصل 45 قانون اساسی شده است .

2-در بند «ب» منظور از لایحه ، تخصیص بهینه منابع ذکر شده است ، در حالی که با رجوع به مواد جایگاه پیش بینی منابع حاصل ، در کنار دیگر منابع چیدمان شده در قسمت سوم بودجه کل کشور تعیین نشده است .

3-در بند «د» ، منظور از لایحه جلوگیری از اسراف و تبذیر منابع ذکر شده است . این جلوگیری بدون تعیین جایگاه منابع حاصل در قالب ادبیات بودجه ای مشتمل بر بخش ، بند و جزء که سامانه بودجه و تفریغ آن ، قادر به شناسایی باشد احصاء نشده است .

4-در ماه یک لایحه دولت مجاز به اصلاح قیمت حاملهای انرژی شده است در حالی که معنا و مفهوم مجاز در ترمینولوژی حقوق ، «اختیارات» است نه «تکلیف» و باید کلمه «مجاز» به عبارت «موظف» یا «مکلف» تغییر یابد تا تکلیف مجری و ناظر معلوم باشد .

5-در بند الف ماده یک لایحه دولت با کاربرد واژه هایی چون «متناسب با فوب خلیج فارس» ، «حداکثر پس از 3 سال» و تغاطعی هزینه های حاملهای انرژی و مالیات و عوارض به آن از موضوع واقعی کردن قیمت 5 فرآورده مطروحه در بند الف عدول کرده است . هزینه حمل و نقل و توزیع و مالیات و عوارض از جمله هزینه های اداری و مالی بنگاههای اقتصادی است که از محل درآمد بنگاه می باشد .

تحمیل هزینه بنگاه به مردمی  که قرار است قیمت واقعی 5 فرآورده را به عنوان مصرف کننده پرداخت کنند ، مبنای مالی و محاسباتی ندارد . لایحه قانونی باید بهای این 5 فرآورده را با نصاب درصد معینی از مبلغ معین تعیین کند .

وقتی ملاک فوب خلیج فارس باشد و در مورد نصاب هم گفته شود ظرف 3 سال چنین و ظرف 3 سال چنان شود ، حداکثر فلان شود و حداقل بهمان گردد و جاهت مالی و محاسباتی ندارد. همین ملاک در مورد قیمت برق باید در بند ج تبصره یک مشخص شود که نشده است یعنی جای درصد نصاب و ماخذ برق صادراتی یا وارداتی در بند ج تبصره یک خالی است و مفاد تبصره 2 بند الف بلاموضوع است .

6-در تبصره 3 بند ج لایحه ، دولت با دادن جواز اعمال قیمت ترجیحی و پیش بینی موارد خاص ، در واقع همه آنچه را که در بندها و تبصره های ماده یک آورده با لفظ «جواز» هوا کرده است .

نتیجه آنکه در ماده یک کافی است در قالب یک ماده بدون هیچ تبصره و بندی قیمت هر یک از حاملهای انرژی به نصاب مشخص (چند درصد) و ماخذ معین (قیمت تمام شده یا فوب خلیج فارس یا سیف آسیای جنوب شرقی) مصوب شود .

7-موضوع ماده 2 لایحه ، مدیریت نوسانات قیمتهای بین المللی حاملهای انرژی و حکم ماده اخذ عوارض و اخذ مابه التفاوت و پرداخت یارانه است ، در حالی که وقتی قرار است قیمت های مصرف کننده واقعی شوند و دولت یارانه را هدفمند پرداخت کند ، اعطای جواز پرداخت یارانه به دولت در این بند هم مغایر اصل فلسفه وجودی لایحه است و هم مغایر موضوع لایحه که واقعی کردن قیمت هاست .

8-بحث وضع مالیات و عوارض در متن ماده 2 و لغو مالیات بر ارزش افزوده در تبصره ذیل ماده 2 ، لایحه را از حیطه و حوزه هدفمند کردن یارانه ها خارج و به حوزه مالیات های مستقیم و غیر مستقیم کشانده است .

9-در ماده 2 سخن از تمرکز تجمیع وجوه در صندوقی به نام صندوق هدفمند کردن یارانه ها رفته است ، مفهوم آن است که ما یک خزانه ای در کنار خزانه دارای کل تاسیس کنیم که مغایر اصل 53 قانون اساسی است .

لذا نقشه راه منابع و مصارف عواید حاصل از اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه ها از مسیر قانونی در بودجه بندی و بودجه ریزی در بودجه کل کشور جدا می شود به تعبیری این لایحه به لایحه دولت در خصوص بودجه کل کشور تنه می زند . هویت قانونی صندوق در بند ب ماده9 با اختیارات مصرح در لایحه به مثابه نفی خزانه داری کل کشور است که هم مغایر اصل 53 است و هم توسعه و تشکیلات آن در قانون برنامه منع شده است .

10-ماده 3 لایحه ، مربوط به بهای آب است که همان ایرادات مربوط به نصاب درصد معین و ماخذ ، بر آن وارد است . آنچه در بندها و اجزای چهارگانه ماده 3 آمده دستور کار مدیران است نه قانونگذاران !

11-موضوع ماده چهار لایحه مهلت سه ساله و حکم آن برای تعیین قیمت سایر کالاهاست که ارتباط موضوعی با کالاهای یارانه ای که لایحه درصدد هدفمند کردن آن است ندارد .

12-موضوع ماده 5 لایحه جواز مصرف وجوه حاصل از لایحه و حکم ماده هزینه کرد 60درصد آن در قالب دستورالعمل تبصره یک ماده پنج می باشد . این ماده به شرط تصویب مغایر اصول 52 و 53 قانون اساسی است . چرا که «وجوه» در قالب بودجه کل کشور قابل مصرف است .

وجهی که به جای تمرکز و تجمیع در خزانه کشور در صندوق موضوع لایحه تمرکز یابد ، قرار است جواز مصرف را از لایحه هدفمند کردن یارانه ها بگیرد ، نه از لایحه بودجه کل کشور ، پس اصل 52 قانون اساسی چه می شود ؟

13- از 100 درصد وجوه حاصل از اجرای لایحه ، 60 درصد آن در ماده 5 و 15 درصد آن در ماده 6 و 25 درصد آن در ماده 8 تعیین تکلیف شده است . مبنای تعیین این نصاب درصدها ، تقویم محاسباتی نداشته و با توجه به نصاب 25 درصدی مندرج در ماده 8 گویا قرار است فقط این مقدار در بودجه کل کشور انعکاس یابد و همان طور که گفته شد خلاف اصل 52 و 53 قانون اساسی است .

14- به طوری که ملاحضه می شود از ماده یک تا پنج منابع لایحه و از ماده 5 تا 8 مصارف لایحه تعیین تکلیف شده که منصرف از موارد مصرف و پیش بینی منابع همان گونه که گفته شد نقشه راه این منابع و مصارف در سامانه بودجه کل کشور مشخص نیست .

با تعیین و تعبیه «صندوق» در ماده 9 و احصای هویت مستقل برای آن و حتی تعیین هیئت امناء برای صندوق به ریاست رییس جمهور یا معاون وی عملاً خزانه داری کل از چرخه وصول و ایصال وجوه حاصل ، خارج شده و با پیش بینی دستورالعمل مواد 5 و 6 فی الواقع مصرف 75 درصد وجوه حاصله خارج از چرخه موافقت نامه بودجه ای انجام می شود که حکایت از وجود دو خزانه و دو بودجه در مالیه عمومی کشور است . به همین دلیل ، مشکل اجرا و نظارت پیدا می کند و نهادهای مسوول و ناظر برای تفریغ بودجه با مشکل جدی رو به رو خواهند بود.

  


  
  

از سلسله داستانهای جنایی همراه با آموزش حقوقی صلاحیت کیفری

تهیه و تنظیم : علی دیر

عصر یک روز پائیزی در حالی که کم کم از دمای هوا کاسته می شد . مسافرین یک به یک وارد دفتر پایانه اهواز شده و پس از اخذ بلیط اتوبوس منتظر حرکت بودند . بعضی ها از فرط خستگی ، روی صندلیهای پایانه خوابشان برده بود و برخی نیز در رستوران در حال غذا خوردن بودند تا بالاخره بلندگوی پایانه ساعت حرکت را اعلام کرد و مسافرین بتدریج به سوی اتوبوسی که عازم تهران بود به حرکت درآمدند . شاگرد راننده ، صندوق بغل اتوبوس را بالا زده بود و بار مسافرین را گرفته و به ترتیب در داخل آن قرار داد و مسافرین سوار شدند ، مسئول تعاونی با کنترل صندلیها و اطمینان از اینکه اتوبوس جای خالی ندارد لیست مسافرین را به راننده داد و اتوبوس به راه افتاد .

?         ?          ?

تقریباً ساعت 2 بامداد بود که اتوبوس به اراک رسید چند نفر مسافر پیاده شدند و پس از تحویل گرفتن بارهای خود ، به سمت مقاصد خود رهسپار گردیده و به جای آنان چند نفر سوار شدند . شاگرد راننده نیز با بالا زدن در صندوق بغل به آنان اجازه داد که اثاثیه خود را در داخل صندوق بغل قرار دهند بی خوابی و تاریک بودن هوا مانع از آن می شد که شاگرد اتوبوس ، مسافرین و یا بارهای آنان را به دقت کنترل کند زیرا مطمئن بود که هر کس بار خودش را پیدا خواهد کرد . اتوبوس پس از سوار کردن مسافرین جدید به مسیر خود ادامه داد تا به رقم رسید ، در قم نیز چند نفر پیاده و چند نفر سوار شدند و پس از طی فاصله قم به تهران ، تقریباً هوا روشن بود که اتوبوس وارد پایانه جنوب تهران شد و مسافرین یک به یک پیاده شدند و به رغم خواب آلودگی اثاثیه خود را به دقت شمرده و به سمت خودروهایی سواری که در بیرون پایانه امتیاز بودند به حرکت درآمدند .

شاگرد راننده نیز پس از تخلیه اتوبوس ، برای بستن درهای صندوق بغل پائین آمد و یکی یکی درها را پائین کشید اما در حین پائین کشیدن یکی از درها متوجه شد که ساک بزرگی به جا مانده است . به اطراف خود نگاهی کرد تا شاید مسافری را ببیند ، امّا همه مسافرین رفته بودند و هیچ کس در اطراف اتوبوس نبود !!! موضوع را با راننده میان گذاشت و او گفت که ساک را به تعاونی مربوطه ببرد و تحویل آنجا بدهد زیرا صاحب ساک وقتی از فقدان آن آگاهی یابد ، به سرعت به پایانه باز خواهد گشت ، لذا بهترین جا نزد مسئول تعاونی است . شاگرد راننده نیز ساک را که کمی سنگین بود به تعاونی برد و ماجرا را شرح داد . مسئول تعاونی ساک را گرفت و پشت پیشخوان قرار داد تا به صاحبش تحویل دهد . اما در طول روز کسی برای تحویل ساک مراجعه نکرد و شب هنگام ، مسئول تعاونی آنرا به انباردار داد تا در انبار نگداری کند و در صورت مراجعه صاحب ساک و با دادن نشانی دقیق ، آن را تحویل دهد .

?         ?          ?

صبح روز بعد ، انباردار وقتی قفل در انبار را باز کرد و به داخل آمد ، بوی مشمئز کننده ای به مشامش رسید . او چیزی در انبار نگذاشته بود تا چندین بویی بدهد ! اما کمی این طرف و آن طرف سرکشید و بالاخره به ساک امانتی نزدیک شد و حس کرد بویی ناخوشایند از آن ساک به مشام می رسد خواست در آنرا باز کند ولی کمی تردید کرد و از دست زدن به ساک خودداری نمود . مجدداً در انبار را قفل کرد و به نزد مسئول تعاونی رفت و موضوع بوی بوی بدساکرا بازگو  کرد . او نیز انباردار را از دست زدن به ساک منع کرد و مراتب را تلفنی به پلیس اطلاع داد . مأموران انتظامی پایانه به انبار مراجعه کرده و پس از تأکید بوی بد آن ، برای جلوگیری از مشکلات احتمالی ، مراتب را به اداره آگاهی اطلاعه دادند . پس از قریب نیم ساعت ، مأموران پلیس آگاهی در محل حاضر شدند . افسر سرپرست اِکیپ در حالی که دستکش به دست کرده بود به آرامی زیپ ساک را باز کرد . روی ساک پر از برگ درختان بود اما وقتی برگ درختان پس زده شد . تکه های بدن انسانی مشاهده شد که داخل کیسه سیاهرنگ زباله پیچپیده شده و به چسب کاغذی جمع گردیده بود و بوی ناراحت کننده ای از آن به مشام می رسید افسر آگاهی فوراً مراتب را به مرکز اعلام کرد و سپس به مقام ذیصلاح قضایی اطلاع داده شد . بازپرس پس از قریب یک ساعت در محل حاضر شد و پس از مشاهده ساک و اجزای بدن ، مراتب را صورت مجلس کرده و دستورات را خطاب به اداره آگاهی صادر و محل را ترک کرد.

?         ?          ?

افسر آگاهی پس از تکمیل گزارش و کسب تکلیف از مقام مافوق به تعاونی مربوطه وقت و مسئول تعاونی خواست که در اجرای دستور مقام قضایی فوراً راننده و شاگرد او را به آگاهی هدایت کند تا تحقیق لازم از آنان صورت پذیرد و با اخذ لیست مسافرین به قصد خود بازگشت. صبح روز بعد ، راننده و شاگرد او به آگاهی مراجعه کردند و مورد تحقیق و بازجویی قرار گرفتند ، پس از قریب دو ساعت بازجویی افسر پرونده این نتیجه رسید که نه راننده نه شاگرد او از محتوای ساک خبر نداشته و حتی صاحب آنرا نیز تشخیص نداده اند شاگرد راننده که پیش از راننده در سوار و پیاده شدن مسافرین مطلع بود با اعلام این نکته که در سیاهی شب شناسایی مسافرین و اموال متعلق به آنان به خوبی و میسر نبوده تلاش افسر آگاهی را از اینکه اطلاعاتی از آنان کسب کند بی نتیجه گذاشت افسر آگاهی در پایان بازجویی هر دو را مرخص کرد ولی به آنان تفهیم کرد که تا چند روز آینده از تهران خارج نشوند . تا تحقیقات کامل شود افسر آگاهی که حس می کرد به بن بست رسیده ابتدا مراتب کشف حسد از اتوبوس را به آگاهی خوزستان اطلاع داد تا در صورتی که کسی اخیراً گم شده مراتب را اعلام کنند تا مشخصات اعلام شده با جسد تطبیق داده شود عصر همان روز وقتی اداره کاملاً خلوت شد مجدداً موضوع را ذهن خود مرور کرد و از ابتدا تا انتها ماجرا را مانند پرده سینما از جلو دیده گان خود عبور داد ناگهان جرقه ای در ذهنش پدیدار شد و به سرعت بطرف ساک دوید و مجدداً ساک مورد بازدید قرار داد . پس از وارسی آن ، لبخندی روی لبانش نقش بست ، فوراً مراتب را به رئیس اداره گزارش کرد و با تیمی از افسران مجرب آگاهی عازم شمال کشور شد .

افسر آگاهی پس از ارائه برگ مأموریت و کسب دستور مقام قضائی ، به آگاهی مازندران مراجعه کرد و مشخصات کلیه مفقودیها را بررسی نمود تا اینکه با تصویر شخصی که خالی در سمت چپ گونه خود داشت برخورد کرد . این تصویر دقیقاً با سر مقتول موجود در ساک تطبیق داشت . فوراً مراتب را به اطلاع بازپرس شهرستان رسانیده و تقاضا کرد که پرونده امر در اختیار او قرار گیرد . بازپرس نیز با اعلام موافقت ، پرونده را در اختیار او و همکارانش قرارداد . افسر آگاهی با مراجعه به منزل مقتول ، چگونگی فقدان او را از همسرش پرسید و او گفت یک روز صبح زود و طبق معمول ، شوهرش که نقاش ساختمان بوده از منزل خارج شده و دیگر به منزل برنگشته است و نشانی محلی را که شوهرش در آنجا مشغول به کار بود ، به افسر آگاهی داد او نیز به منزل مورد نظر مراجعه کرد و تحقیق از اهل منزل را شروع نمود و. زن و شوهر ابتدا سعی می کردند که خود را کاملاً خونسرد نشان داده و پاسخ سؤالات را با آرامش جواب دهند امّا پس از اینکه زن خود را در مقابل سؤوالات متعدد افسر آگاهی دید و راه فراری پیدا نکرد . شروع به گریه کرد و هق هق کنان گفت : جناب سروان رحم کنید من مقصر نبودم ، آن روز شوهرم ناگهان وارد منزل شد و تصور کرد بین من و نقاش سر و سرّی وجود دارد. چون اصولاً آدم بدبینی بود و مرتباً به من سوء زن داشت . آن روز هم وقتی دید من در پائین نردبان نقاش ایستاده و به او چای تعارف می کنم بسیار عصبانی شد و به سرعت وارد اتاق شده و در حالی که فحاشی می کرد نردبان را هل داد و نقاشی با نردبان سقوط کرد و سرش به دیوار مقابل اصابت کرد .

 


  
  

«دیه و اَرش»

بچه مقدمه : دیه یا همان خون بها که دارای قدمت تاریخی زیادی است چه از صدر اسلام و چه در زمان های میلادی و قبل از میلاد . در این صفحه از ماهنامه می خواهیم به بررسی جزئی از دیه بپردازیم که امیدواریم آنچه ما ارائه می دهیم مورد قبول شما دوستان و دانشجویان گرامی رشته حقوق شود .

تعریف قانونی دیه : دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاء دم او داده می شود . ماده 294 ق.م.ا

تعریف عامیانه : دیه مالی است که مجرم به خاطر ارتکاب به جرمی که منجر به آسیب بدنی یا مرگ دیگری می شود به شخص او یا صاحب خون (ورثه اش) می پردازد .

اَرش: اگر در مورد عضوی دیه معین نشده باشد قاضی با در نظر گرفتن دیه کامل انسان و نوع و کیفیت آسیب ، مطابق نظر کارشناسی میزان آن را معین می کند که در اصطلاح به آن ارش می گویند . برای مثال : اعضایی مثل گوش ، چشم ، دست یا پا و ... دیه معین دارد ولی عضوی مانند طحال فاقد دیه معین است که به آن ارش تعلق می گیرد .

محاسبه دیه : معمولاً در دادگاه ها بر مبنای شتر یا درصدی از دیه کامل یک انسان دیه را محاسبه می کنند ، ولی امکان آن هست که دادگاه دیه را با نوع های دیگر که در قانون ذکر شده محاسبه کنند . مانند : گاو ، گوسفند ، دینار و درهم ، در هم و لباس حله یمنی البته موارد بیان شده همگی باید صحیح و سالم باشند که در بندهای ماده 297 ق.م.ا ذکر شده .

چند نکته در مورد دیه :

1-دیه فلج کردن هر عضوی که دارای دیه معین است مثل دست و پا و غیره ...  دیه همان عضو است .

2-قطع کردن عضوی که دارای دیه معین است و فلج می باشد  دیه همان عضو است .

3-مهلت پرداخت دیه از زمان وقوع جرم عبارت است از : جرائم عمدی که ظرف یک سال است ، شبه عمدی ظرف دو سال ، و در خطای محض سه سال و در جرائم عمد و شبه عمد مسئول دیه خود مرتکب جرم محسوب می شود .

4-عاقله: یعنی بستگان مرد و نسبی پدری و مادری یا پدری به ترتیب طبقات ارث به نحوی که همه اشخاص که در زمان فوت می توانند ارث ببرند به صورت مساوی عهده وار پرداخت دیه می باشند.  

مهدی ارم      


  
  

تاریخچه وکالت

تاریخ بشر همواره نشان می دهد که از هزاران سال پیش چهره وکیل مدافع و وکالت از لا به لای حوادث و وقایع و در اداره و تمشیت امور اجتماعی نمایان است ، حتی از 5 هزار سال قبل در تمدن سومر که وکیل مدافع در دادرسی از متهم دفاع کرده ، مدارک کتبی به جای مانده . همچنین در ایران باستان سخنگویان قانون مشاور مردم در امور قضایی و زبان آن ها در داگاه ها بوده اند و در ایران بعد از اسلام مستنداً به ادله اربعه و مدارک مُسَلّم درباره جواز و حقانیت وکالت در کتب فقهی به تفصیل یاد شده است . در دین مبین اسلام وکیل نه تنها برای مدافعان حقوق مردم در محاضر شرعی و محاکم و مراجع عرفی به کار رفته بلکه به جهت وسعت قلم و عملکرد و عمق مفهوم آن در هر موردی که کسی سِمَت امین قائم مقام را داشته به او اطلاق کرده اند و در نهایت کسی که متکلف امور دیگری با متصدی امور رسمی و دیوانی بوده وکیل نامیده می شود .

حتی می بینیم وکیل را در ایران خاصه و تصدی امور محاسبات و اجرای اوامر سلطان و امور مالی در برابر کلمه وزیر به کار برده اند و نیز منابع فارسی فراوانی موجود است که درباره ی وکیل و قاضی سخن به میان آورده از جمله کیمیای سعادت تألیف «امام ابوحامد محمد غزالی» و تاریخ مسعودی که به نام مؤلف آن «بیهقی» معروف شده و از شاهکارهای نثر فارسی است همچنین در یونان قدیم کسانی بوده اند که برای متهمان عاجز از دفاع ، لایحه دفاع تنظیم می کرده اند و یا به جای آنان در شورای دادرسی دفاع می نمودند و در (رُم) شهرنشینان «آزاد» به نام وکیل مدافع و یا به اصطلاح «آدوکائوس» دفاع از دیگران را بر عهده داشته و آدوکائوس به معنی «برای دیگران و به جای دیگری است.» و بالاخره در سومر که نخستین تمدن بوده است و تاریخ آن را از 5 هزار سال پیش از میلاد تعیین کرده اند در شهرهای آن طرح نخستین تمدن «فرهنگ داری» را ریخته اند که تاریخ از آن آگاه است و در زمینه قانون گذاری و داوری و وکالت، تاریخ گواه می دهد که علاوه بر مجالس محاکمه و داوری که در معبدها تشکیل می شد برای دادگاه عالی قاضیان متخصص برگزیده می شد و در زمینه آیین داوری و حضور وکیل مدافع در محاکم ، همواره بر اساس عدالت بوده و محاکمه ، با حضور وکیل مدافع انجام می گرفته است به این ترتیب آنچه تردید ناپذیر است حمایت و پشتیبانی از ناتوان و دفاع از ستمدیدگان پا به پای داوری و قضا در عرصه اجتماع است و وکلا در طول تاریخ ممتد بشر و تاریکی های جامعه استبدادی از حقوق افراد دفاع می کردند و اجرای قانون و عدالت را خواستار می شدند .

مهدی ارم


  
  
<      1   2   3   4      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ با سلام با حکایتی بسیار جالب از مولای متقیان به روزم یه سر بزن یا علی